كاغذ باطله هاي من

ساخت وبلاگ
باران مرا یاد تو می اندازد
من همیشه بارانیم
شاید همان بارانی که بر صورتت میخورد
و چه تقدیر خوشایندی است که پنجره را باز میگذاری
تا...
تا پشت شیشه بدون لمس کردنت جان نسپارم

كاغذ باطله هاي من...
ما را در سایت كاغذ باطله هاي من دنبال می کنید

برچسب : باران کوثری,باران چت,باران, نویسنده : 9tahbargcheknevis6 بازدید : 62 تاريخ : دوشنبه 6 دی 1395 ساعت: 2:05

عشق مکثی است قبل بیداری
انتخابی میان رویا و جبر
و جبر جام سم توی دستانم ، تیغ هم روی گردنم باشد
بخورم جام سم یا که تیغ ، هر دو ، حکم آخرم باشد
تو بگو این چه انتخابی است آخر ، وقتی مرگ سرنوشت آخرم باشد؟

كاغذ باطله هاي من...
ما را در سایت كاغذ باطله هاي من دنبال می کنید

برچسب : جبران خليل جبران,جبران باسيل,جبريل, نویسنده : 9tahbargcheknevis6 بازدید : 51 تاريخ : دوشنبه 6 دی 1395 ساعت: 2:04

اگه من عاشق دیوار بودمترک می‌خورد و یه پنجره میشد اگه غم چشام‌و آینه می‌دیددلش درگیر این منظره میشد    اگه تنهاییم‌و به شب می‌گفتمهمه شهرو برام بیدار می‌کرد اگه با کوه درددل می‌کردمصدام‌و لااقل تکرار می‌کرد  نشون میدی به من بی‌اعتناییتو رو می‌خوام ولی به چه بهایی!؟ شاید با مهربونی زیادمخودم‌و اشتباه توضیح دادم!  منم اون‌که میون شب تیرهنتونست هیچ‌کی نادیده‌م بگیره! همون‌که با نگاهش به تو فهموندمیشه مغرور بود اما نرنجوند!  میرم جایی که گریه‌م بی‌صدا شهفراموش کردنم آسون نباشه از این تقدیر می‌لرزه وجودممن امتحانم‌و پس داده بودم  مونا برزویی كاغذ باطله هاي من...ادامه مطلب
ما را در سایت كاغذ باطله هاي من دنبال می کنید

برچسب : اگه من عاشق دیوار بودم,اگه من عاشق دیوار بودم ترک میخورد,اگه من عاشق ديوار بودم, نویسنده : 9tahbargcheknevis6 بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 6 دی 1395 ساعت: 2:04

سخت است وقتی اسمت را میبرم و به جای جانم میگویی ...بلهدرد است که دیگر به جای عزیزم میگویی توهر بار مانع رفتنت شدم و تو شوق بیشتری نشان میدهیتلخ است بعد هر دیدارمان تو سردتر میشویرفتی و برگشتی .......  اما برای رفتن اومدی ، تویی که خودت مرا انتخاب کردیدرد دارد تنهایم بگذاری ... برای تویی که من همیشه تنها ماندممن درد میکشم ....از اینکه تو میبینی درد میکشم اما بیخیالیاز انتظار جواب پیامم  خوابم نمیبرد..دل دل میکنم بگیرمت نگیرمت...میگریمت و ... مشترک مورد نظر در حال مکالمه است.غم دارم ....چشمانت به من اشک هدیه میکند و به دیگران لبخنداسم نگرانی هایم را گیردادن میگذاری... اسم بی تفاوتی هایت را اعتماد به منعقشت را میخواستم نه جسمت را جسمت را میخواهم چکار وقتی در حال تجسم دیگری هستی در بوسه هایمهمیشه قبل و بعد از دیدارمان باران میبارد  اما هرگز باران را با هم ندیدیمشاید چون باران فهمیده بود عاشقم نیستی و نمیخواست مرا عاشق تر کندنبار باران لعنتی عشقم با دیگری زیر باران مریض میشود.ساعت ها زیر دوش به کاشی های حمام خیره میشوم غذایم را سرد میخورم ناهار را نصفه شام نمیخورم ساعت ها به یک آهنگ تکراری كاغذ باطله هاي من...ادامه مطلب
ما را در سایت كاغذ باطله هاي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9tahbargcheknevis6 بازدید : 65 تاريخ : دوشنبه 6 دی 1395 ساعت: 2:04

آتش همه ی وجودم را گرفته بود. اما احساس سوختن نمی کردم. اطرافم انسان هایی بودند که چهرشان آشنا بود شاید جایی درگذشته دیده بودمشان.دور ایستاده بودند از من و نظاره می کردند شعله ور بودنم را. بعضی هاشان سیگار به دهن ، نمی دانم سیگار در آن هوای گرم می چسبید؟ خنده های نمکی بعضی دیگرشان دلم را می سوزاند. بعضی دیگر دو به دو دست در دست مرا نظاره میکردند گویی سینما رفته بودند. چند نفر با دوربین های کوچکشان لحظه ها را شکار می کردند. از گوشه ی چشمم دیدم تو را که با تکه ای از لباست جلو می آیی. شاید برای خاموش کردن من. شاید برای خفه کردنم که دیگر نبینم آتش گرفتنم را یا شاید برای خفه کردنم برای خلاصی. یادم می آید که دستانم را از ترس تکان میدادم و مانع جلو آمدنت می شدم.حرفهایی گنگ و مبهم را حجی کنان فریاد میزدم و تو فکر میکردی با دستانم کمکت را طلب میکنم.اما تو روی زمین افتادی به خاطر چاقوی در دست من. من فریاد میزدم ن ه ه ی  ا ا ا كاغذ باطله هاي من...ادامه مطلب
ما را در سایت كاغذ باطله هاي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9tahbargcheknevis6 بازدید : 19 تاريخ : دوشنبه 6 دی 1395 ساعت: 2:04

هر روز و هر لحظه یاد تو ، فکر تو ، عشق به توحجم خالی این اتاق را پر میکرد ، گرم میکردهیچگاه نخواستم از عشقم برای تو زندانی بسازم میخواستم از چشمه جوشانش بنوشی و بالهای مهربانیت را بگسترانیمیخواستم پر بال بگیری اوج بگیریاینکه بخواهی تا چه حد...در آسمان دلم من...اوج بگیری...در خود توست...میزان اوج گرفتن و پروازت...بستگی داشت  به...آرزو هایت ، صداقتت ، خواسته هایت و..."عشقت"هر چقدر از چشمه عشق بیشتر بنوشی بیشتر اوج خواهی گرفت...!من...تو را...آرزو نخواهم کرد...!آنکه با دل می آید...با دل میماند...و این...می ارزد به تمام زندگی...!!!چشمه ی عشقم بدون تو خشک شده کجایی!!!! كاغذ باطله هاي من...ادامه مطلب
ما را در سایت كاغذ باطله هاي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9tahbargcheknevis6 بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 6 دی 1395 ساعت: 2:04

دستان دخترانه ات را روی موهایش میکشی
دستهای کودکانه اش را میگری
دستهایتان مثل هم است حتی حرکاتش
دستهای مادرانه ات را دورش حلقه میکنی
و او حالا همه هستی تو است
مجبوری ، مجبوری به بودن برای بودن او
آزادی هایت را فدای او میکنی
دخترکی که مادر بود
و من مردی که هنوز پسرم


كاغذ باطله هاي من...
ما را در سایت كاغذ باطله هاي من دنبال می کنید

برچسب : وقتی که مادر شدم,وقتی که مادر باشی,وقتی که مادرم رفت, نویسنده : 9tahbargcheknevis6 بازدید : 60 تاريخ : دوشنبه 6 دی 1395 ساعت: 2:04

از خواب می پرم هر نیمه شب زیادمن درد دارم  و عقشم ترو میخواداز خواب  می پرم  از استرس زیاداین بغض ها که از عشق زیاد میاداز  خواب  می پرم   از  درد  و  اعتیاد این جسم منهدم شده خود را به باد داد                           از خواب می پری  در آن شب میلاد                           وقتی  که دخترت میخواد دنیا بیاد                           از خواب می پری تا گریه اش نیاد                            آن طفل بی گناه وقتی ترو میخواد                           از خواب می پری از عشق اعتماد                           چشمان بسته اش ،دریاچه ی شیاد*                           از خواب می پری ، اشکت خودش میاد                           هر شب که دخترت قصه ازت میخواد   از خواب  می پرم  از  گریه ی  زیاداین حجم خالیم  امشب ترو میخواد * دریاچه و سد شیاده :استعاره از پلک بسته به سد و اشک به دریاچه که به وقت باز شدن پلک گویی دریچه های سد باز شود و آب(اشک) جاری شود علی م   كاغذ باطله هاي من...ادامه مطلب
ما را در سایت كاغذ باطله هاي من دنبال می کنید

برچسب : از خواب میپرم,میدونم امشبم از خواب می پرم, نویسنده : 9tahbargcheknevis6 بازدید : 18 تاريخ : دوشنبه 6 دی 1395 ساعت: 2:04

این همه رفتی و رفتم 
این همه گفتی و گفتم
این همه دیدی و دیدم
تو برام اما همونی
اگه باز دردم بشی
اگه باز از من رد بشی
اگه باز سهمم نشی
اما بدون مثل دیونه ها  مجنون تو ام

چشمانم را میبندم و به سویت می آیم
نمیخواهم چشمانم بدی ها را ببیند
مثل مرغان مهاجر غریزه ام مرا به سمتت میکشد
هرجا رسیدم  هرکجا چشمانم را باز کنم و تو را ببینم ، شمال من همانجاست.

كاغذ باطله هاي من...
ما را در سایت كاغذ باطله هاي من دنبال می کنید

برچسب : مثل دیونه ها,مثل دیونه هام ساسی,مثل دیونه ها بابک مافی, نویسنده : 9tahbargcheknevis6 بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 15 آذر 1395 ساعت: 6:04

من همین نزدیکیام  همشه دور برتمن همیشه یارتم همیشه کنارتمرفتنت عذابم  تنهاییت برام غمهتو نمیخواستی بری   نباید تنها بشیتو نمیدونی برام   همه چیز جهنمهوقتی دستم رو ول میکنی  حرف رفتن میزنیتو میخواستی بری   دنبال عشق خیالمن هنوز کنارتم   تو ببین بی ادعامتو نمیتونی بری  حرف  رفتن میزنیداری دل دل میکنی  خودت پس میزنیخودت گم میکنی تو قمار زندگیاره گردن میگیرم  اینکهنکردم فکر اینجاشوتو هنوزم عاشقی اما  داری تکرار میکنی بازمهمه دردای این راه  رو همه چیزایی که بهت گفتم رو دارم زندگی میکنم با تورو   كاغذ باطله هاي من...ادامه مطلب
ما را در سایت كاغذ باطله هاي من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9tahbargcheknevis6 بازدید : 33 تاريخ : دوشنبه 15 آذر 1395 ساعت: 6:04